وقتی حتی سیل هم نمی‌تواند عطش قدرت‌طلبی را فروبنشاند
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری آنا،
نام سید مناف هاشمی حتما به گوشتان رسیده، استاندار گلستان که در روزهای
وقوع سیل محل ماموریتش را ترک کرده بود و در خارج از کشور حضور داشت.
مناف هاشمی با حکم معاون اول رئیس جمهور از سمت استانداری گلستان خلع شد
در حالی که انتظار می‌رفت مناف هاشمی به‌خاطر به‌بارآوردن همچین فضاحتی
گوشه‌نشینی را انتخاب کند و از حضور در صحنه‌های اجرایی و سیاسی اجتناب
کند، اما گویا شرم در دایره اخلاقی ایشان وجود ندارد و حتی سیل گلستان هم
نتوانسته است آتش و عطش قدرت‌طلبی وی را فرو بنشاند.
به‌خدا تهمت نیست اگر وی را قدرت‌طلب بخوانیم، چرا که در ابتدای
مسئولیتش در استانداری گلستان میل قدرت‌طلبی او را به سمت پایتخت می‌کشاند و
کرسی شهرداری تهران را بر استانداری گلستان ترجیح می‌دهد اما اقبال
سیدمناف آنقدر هم بلند نیست و انتخاب شورای شهر تهران کسی دیگر است.
شایعه انتصابش در سازمان امور مالیاتی کشور که روزها نقل محافل بوده
است بیانگر دلبستگی نداشتن او به استان محل ماموریتش بود، از وزیر اقتصاد و
همشهری سیدمناف حرفی برای گفتن نیست بار گناه تهمت سنگین است و تقوا حکم
می‌کند تحلیلی در این باره ارائه نشود.
از املاک نجومی شهرداری تهران و نام مناف هاشمی هم صحبتی نکنیم بهتر است!
اما کارنامه تقریبا هیچ مناف هاشمی در استان گلستان، انتصابات کاملاً
سیاسی او و فضاحت نبودنش در زمان بحران کافیست تا عدم‌شایستگی این فرد به
اثبات برسد!
انتصاب شگفت‌انگیز او به عنوان مشاور حناچی در شهرداری تهران واقعا حرفی
برای گفتن باقی نمی‌گذارد و صرفاً می‌توانیم این انتصاب را به آن فرد
تبریک بگوییم.
همان فردی که هنوز به ابهامات نبودنش در استان محل خدمتش پاسخ روشنی
نداده است! و آخر معلوم نیست جراحات ناشی از جنگ! و درمان دردهایی که در
بیمارستان‌ها ایران میسر نبوده دلیل سفر آقای هاشمی به کشور آلمان بوده است
یا مشکلات خانوادگی؟ راستی دقیقا کدام جراحت؟ این جراحت یادگار کدام
عملیات است؟ کدام جنگ؟ مناف هاشمی دقیقاً در کدام جبهه بوده است؟
اگر برای حل مشکلات خانوادگی به خارج سفر کرده است این عذر بدتر از گناه
نیست؟ خانواده‌ای که باید برای حل مشکلاتش به خارج از مرزها سفر کرد خود به
تنهایی برای مردی که ادعای انقلابی بودن دارد ننگ بزرگی نیست؟ مردی که
روزی همنشین اصولگرایان است و امروز هم‌آواز اصلاح‌طلبان، علاوه بر آنکه
تهی از ایدئولوژی، آرمان و اندیشه به‌نظر می‌رسد بی‌شباهت به عروسی نیست که
در عقد بسی داماد است…
حناچی با انتصاب این مشاور نشان داد که حتی لیاقت نقد شدن هم ندارد،کاش
روزی شورای شهر تهران پاسخ بدهد که دقیقا معیارش برای انتخاب شهردار چه
بوده است؟! آری از ماست که بر ماست.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید