جامعه بدون نرمافزار
بیمقدمه باید گفت ما نرمافزار نداریم. بیشتر کارهایمان تا کنون از سطح سختافزار فراترنرفتهاند.
سختافزار را بخواهم ساده بگویم تقریباً همانی است که محصول میخوانیمش.
نرمافزار اما محتواست.. ما از نرمافزار به سختافزار میرسیم. نرمافزار
ماست که به ما میگوید باید کدام سختافزار را اختیار کنیم. نرمافزار به
مثابهی تفکری است که پشت ساختاری قرار گرفته و اوست که بدان ساختار حیات
میبخشد.
اندیشمندان غربی در حکمرانی اصطلاحی دارند به نام استیت. استیت را به
فارسی، نه دولت، که مُلک بهتر میتوان نامید. استیت اصلا بوجود آمده چون
بشر خیال برش داشته که میتواند خودش را اداره کند.چند نفر آدم که دور هم
جمع شدند و جامعهای ساختند و تمدنی، وقتی افسار، دست کسی باشد که رعیت را
نه به مثابه آدم که به شکل پول میبیند، لاجرم نفس امارهی این رعیت بیچاره
میشود بازیچهی دست آن ارباب طاغی.
این شد که عنان نَفسها از کف رفت و آنها که سر سفرهی اغنیا مؤدبتر
مینشستند و از قضا فلسفه هم میدانستند گفتند باید نهادی باشد تا این
نَفسهای عنان از کف رفته را افسار بگیرد و محکم بکشد.پس ساختمان زدند و
استیت به راه انداختند تا رعیت بیاراده را کنترل کنند. استیت ساکن است چون
سنگین و حجیم است.میگوید منافع این خاک و این زمان برایم مقدس است نه هیچ
چیز دیگر. میگوید من باید بین مردم را کنترل کنم و همینطور هم هوای
اغنیا را داشته باشم.استیت است که میشود قرارداد نفتی و نسخ گوناگون برجام
و… .استیت قرار نیست تو را رشد بدهد، قرار است کنترلت کند. مُلکرانی
اسلامی همانقدر مضحک است که بانکداری اسلامی.
اسلام دولت دارد نه مُلک.مجموعهی افرادی تحت عنوان امت که همگی در ارتباط
با یک امام هستند فارغ از محل زندگیشان یا حتی زمان زیستشان.این
بروکراسی، این همه اتلاف وقت و انرژی با اسلام در تضاد است.اسلام با سنجهی
تقوا تو را رشد میدهد و مُلکرانی تا خلوتکدهات هم دوربین گذاشته که
مبادا در خلوت استیت را زیر پا بگذاری! حالا هرچه آقایان سعی کنند از
هماهنگی اصول مُلکرانی با مفهوم ادارهی دولت در اسلام انطباق دهند، فقط
باعث مضحکتر شدن داستان میشوند.
اسلام قداست کامل است. همه چیزش مقدس است. حال ما با چسباندن واژهی ناجور
استیت به آن و خلق مفهوم نامقدس استیت اسلامی چه اجحافی به آن کردهایم.
ایام انتخابات که میشود تمام دعوا این است که فلانی برود یا فلانی.در
حالی که چه این فلان و چه آن فلان قرار است نهایتا بر همان کرسی تکیه کند و
همان ساختار کذایی را به سرانگشت تدبیر بچرخاند. ساختار، که همان استیت یا
مُلکرانی باشد، چیزی است که مولود نرمافزار غربی است. سختافزار مهم است
اما ریشهی مشکل که آن را به وجود آورده. اگر میخواهیم اسلام را همه جا
بگسترانیم، باید همهی اسلام را به میدان آوریم.
باید نرمافزار اسلام را بشناسیم تا بتوانیم از آن به ساختارهای اسلامی
برسیم. حضرت امام(ره) که بحث مردمسالاری دینی را اولین بار به طور جدی
مطرح نمودند از سر تعارف با آقای دموکراسی یا خانم لیبرالیسم نبود. ولایت
فقیه ایشان، چیزی است که یک نرمافزار قوی اسلامی پشت سر خود دارد.آیا
ذخایر معدن اسلام با رفتن امام(ره) به انتها رسید؟ هنگامی حضرت امام(ره) و
فقهای صالح قبل از او بحث از حکومت اسلامی کردند که هیچ یک از مردم، دغدغه و
سؤالشان از علمای دین، ادارهی جامعه نبود.
امام(ره) دانست که بشر غربی در برطرف کردن نیازهای خود بدون اتکا به وحی
به بنبست رسیده و اینجا بود که بحث اسلام پاسخگوی همهی نیازهای بشر است
را مطرح کردند. روزگاری غایت سؤال مردم از علما کیفیت سجده سهو بود.علمای
دین، جز عدهای قلیل، نهضت نرمافزاری اسلامی را جدی نگرفتند.
آن قدر در نرمافزار لنگ زدیم که مردم که هیچ، خودمان هم باورمان شده که
فقه همین احکام طهارت است و عرفان هم یعنی کنج خلوتی فلان ذکر را گفتن. این
امام (ره) بود که با داشتن پشتوانهی نرمافزاری قوی، فقه و عرفان و فلسفه
را در ارتباط با هم به کار برد تا ساختار اسلامی تولید کند. باید از علما و
مراجع، ساختار اسلامی بخواهیم.وقتی ساختار خواستیم، آنها هم به دنبال
نرمافزار میروند.
محمدحسین ساسانی
تحریریه نشریه هم شاگردی
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید