دولت اعتقادی به جنبش دانشجویی ندارد
یکی از رخدادهای سیاسی مهم در دوران دولت اصلاحات، حوادث کوی دانشگاه تهران در تیر ۷۸ است. در سالهای اخیر و در عمر انقلاب بارها شاهد بودهایم جریان دانشجویی در حوادث و ناآرامیهای مختلف مورد سوءاستفاده احزاب سیاسی قرار گرفتند.
در نشست «دانشگاه، انقلاب و فتنه» میزبان محمد زادمهر دبیر اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان بودیم. در این گفتوگو زادمهر به محدودیتهای تشکلهای دانشجویی در دولت روحانی اشاره کرد و گفت: در این دولت فشار زیادی به جریان دانشجویی حامی انقلاب وارد شده است. این فعال دانشجویی معتقد است که جریانهای سیاسی و ضد انقلاب دوست دارند آشوب را از دانشگاه ایجاد کنند. متن کامل این گفتوگو به شرح زیر است:
شرایط تشکلهای دانشجویی در دولت روحانی چگونه است؟
جریان دانشجویی دورههای مختلفی را سپری کرده است و نمیتوان عملکرد جریان دانشجویی در دهه ۹۰ را شبیه به عمکرد این جریان در دهه ۶۰ یا ۷۰ دانست. متناسب با هر مقطع زمانی، نوع عملکرد جریان دانشجویی نیز متفاوت بوده است. به طور مثال در دهه ۶۰ که کشور درگیر جنگ بود، جنبش دانشجویی هم مشغول جهاد و دفاع از کشور بوده است. در دهه ۷۰ شاهد رشد نشریات دانشجویی بودیم. در ابتدای دهه ۸۰ و همزمان با دوره ریاست جمهوری خاتمی جریان انقلابی در دانشگاه به شدت تحت فشار بود و در ضعف قرار داشت تا اینکه در دوره احمدینژاد فضا برای فعالیت جریان دانشجویی حزبالهی بازتر شد.
البته هنر ما این نیست که در زمان یک دولت یا مجلس همسو که روسای دانشگاه با ما همکاری دارند، بتوانیم فعالیتی داشته باشیم. هنر ما این است که در دورهای مثل دوره کنونی که از همه نظر از طرف دولت روحانی در محدودیت هستیم، بتوانیم کار مفیدی انجام بدهیم.
در حال حاضر دانشگاههایی داریم که هزینه یک وعده غذایی سلف آن یک میلیارد تومان میشود، در حالی که بودجه یک سال تشکل جامعه اسلامی دانشجویان در آن دانشگاه ۷۰ یا ۸۰ میلیون است، با این حال همین بودجه نیز به صورت کامل به تشکلها پرداخت نمیشود. رقمی که برای یک تشکل دانشجویی در یک دانشگاه در نظر گرفته میشود به نسبت بودجه دانشگاه و هزینههایی که میشود، مبلغ زیادی به حساب نمیآید. تعداد کل تشکلهای دانشجویی به همراه شوراهای صنفی و کانونها در هر دانشگاه از ۱۲ تشکل و انجمن بیشتر نمیشود، مگر این تشکلها چقدر بودجه میخواهند که تامین نمیشوند.
بودجه دانشگاه علوم پزشکی اهواز حدود هزار میلیارد تومان است؛ اما بودجه فرهنگی این دانشگاه فقط ۴ میلیارد است که همان هم به صورت کامل تخصیص داده نمیشود. برخی ابزارها مثل رسانه، نامهنگاری و یا تجمعهای اعتراضی را نمیتوان از جنبش دانشجویی گرفت، اما در حوزههایی مثل مسائل مالی و دادن مجوز برنامهها به جریان دانشجویی فشار وارد میکنند. برخی دانشگاهها مثل فرهنگیان، نفت و علوم قضایی هم برای آینده شغلی دانشجویان مشکلاتی به وجود میآورند.
روحانی ۱۶ آذر برای سخنرانی به دانشگاه فرهنگیان میآید و این دیدگاه را دارد که چون این دانشجویان در استخدام دولت هستند، جسارت ندارند حرف خود را بزنند و البته این محدودیتها روی برخی دانشجویان هم تاثیر میگذارد.
در گذشته رئیس دانشگاه به صورت مستقیم به شما میگفت، بودجه نمیدهیم یا حراست دانشگاه رودرو دانشجو را تهدید میکرد؛ اما اکنون روشهای برخورد تغییر کرده است. در مباحث مالی یک تقسیم کار در دانشگاه شکل گرفته است. به طور مثال رئیس دانشگاه برای تخصیص بودجه با استقبال گرمی در یک برنامه میگوید: «اگر به شما بودجه ندهیم، پس باید به چه کسی بودجه بدهیم؟» اما وقتی به امور مالی یا کارپردازی مراجعه میکنیم کار را انجام نمیدهند. واضح است که یک تقسیم کاری صورت گرفته است. برای مسائل شغلی هم در طول تحصیل کاری به کار دانشجو ندارند؛ اما زمانی که تقسیم شغلی صورت میگیرد فرد را به روستایی میفرستند که دو ساعت با شهر محل زندگی او فاصله دارد.
مسئولان دانشگاه در دولت روحانی در فشار وارد کردن به جریان دانشجویی بسیار حرفهای شدهاند. این فشارها تنها شامل حال جریان دانشجویی انقلابی و منتقد دولت نیست. دولت روحانی حتی به جریان دانشجویی که سال ۹۶ از او حمایت کرد نیز پشت کرده است.
امروز احزاب سیاسی به جریان دانشجویی چه نگاهی دارند؟
سوءاستفادهای که در ۱۸ تیر ۷۸ از جریان دانشجویی شد، امروز هم به نحو دیگری رخ میدهد. جریانهای مختلف از بدنه دانشجویی استفاده کرده و وقتی به هدف خود میرسند، این جنبش را رها میکنند.
حضور جنبش دانشجویی پای کار احزاب برای این جریانها بسیار مهم است. مردم امروز اعتقاد چندانی به جناحهای چپ و راست ندارند؛ اما وقتی جریان دانشجویی وارد کار میشود از آنجا که جریان دانشجویی فرزندان مردم هستند، نوع نگاه مردم متفاوت میشود.
جامعه اسلامی دانشجویان با وجود اینکه سیاسیترین تشکل دانشجویی است و حضور پررنگتری نسبت به سایر تشکلها در اتفاقات سیاسی مثل انتخابات دارد و حتی لیست هم برای انتخابات مجلس ارائه میدهد اما در ۳۰ سال گذشته زیر بلیط هیچ حزب سیاسی نبوده است و همیشه استقلال خود را حفظ کرده است. اگر استقلال تشکل دانشجویی زیر سوال برود، بقیه کارهای آنها زیر سایه این استقلال نداشتن قرار میگیرد.
به نظر میرسد یکی از اضلاع شکلگیری فتنه در دانشگاه، فضایی است که توسط مسئولان دانشگاه به صورت ناخواسته ایجاد میشود، برای این موضوع چه باید کرد؟
البته برخی از این رفتارها ناخواسته نیست، رئیس و معاون فرهنگی دانشگاه مسائل دانشگاه را رصد میکنند، اگر این اقدام صورت نگیرد باید به حال آنها گریست. معمولا این رصد در دانشگاه وجود دارد، به طور مثال مسئولان دانشگاه میدانند که فضای دانشگاه به خاطر اتفاقات آبان ملتهب است و در این فضا نباید به برخی مسائل حساسیتزا مثل نوع پوشش پرداخت یا ارائه مجوز به برنامه تشکلها سختگیری کرد.
در دوره کنونی مثل دهه ۷۰ کسانی در دانشگاه مسئولیت دارند که همسویی چندانی با نظام ندارند. خیلی از اتفاقات را که بررسی میکنیم، میبینیم زیر نظر رئیس دانشگاه بوده است. مسئولان دانشگاه با اینکه میدانند به خاطر شرایط پیش آمده فضای ملتهبی بین دانشجویان وجود دارد از عمد کارهایی میکنند که فضا را ملتهبتر میکنند.
من به عنوان نماینده یک تشکل دانشجویی اعتراض و تجمع دانشجویی را بد نمیدانم اما اعتقاد دارم باید به قانونی که تصویب میشود، احترام گذاشت. جامعه اسلامی به دفاتر دانشجویی خود هم توصیه میکند که قوانین و آییننامههای مصوب را رعایت کنند. متاسفانه شاهد این هستیم که برخی از مسئولان دانشگاه، خود به قوانین تصویب شده پایبند نیستند.
نمونه چنین اتفاقی برای انتخابات کمیته ناظر بر نشریات دانشجویی رخ داد، کسی که خودش آییننامه را نوشته و همه را گرفتار کرده است، وقتی در انتخابات رای نیاورد به آییننامه اعتراض میکند. این افراد آییننامههایی مینویسند که به نفع خودشان باشد اما وقتی از آن نتیجه دلخواه را نمیگیرند به آن اعتراض میکنند.
امروز با وزارت علومی روبرو هستیم که نسبت به هیچ یک از جریانات و اتفاقات واکنشی نشان نمیدهد و در برخورد با مسائل به صورت منفعلانه عمل میکند. غلامی وزیر علوم، در روز ۱۶ آذر جلسهای یک ساعته با دانشجویان برگزار کرد. نمایندگان همه تشکلها در ۴۰ دقیقه مباحثی را مطرح کردند، وزیر هم حدود ۲۰ دقیقه به بیان چند مسئله علمی پرداخت و در نهایت جلسه به پایان رسید.
غلامی هیچ تمایلی نداشت که به مسائل مطرح شده توسط دانشجویان وارد شود. این در حالی است که جلسه دانشجویان با سعید نمکی وزیر بهداشت و درمان پنج ساعت طول کشید و مدیریت جلسه به نحوی بود که وزیر بعد از صحبت هر یک از دانشجویان به مسائل مطرح شده پاسخ میداد و حداقل این احساس را در بچهها ایجاد میکرد که به حرفهایشان اهمیت داده میشود. در بسیاری موارد همین که حرف دانشجو شنیده و به آن اهمیت داده شود، مهم است.
در جلسهای که با علیعسکری رئیس سازمان صدا و سیما داشتیم، او بعد از صحبت دانشجویان بلافاصله گارد میگرفت و پاسخهای تندی هم میداد. دانشجویان همیشه تمایل دارند با مسئولان مختلف جلسه داشته باشند و نظرات و طرحهای خود را ارائه دهند، اما مسئولان از این جلسات فراری هستند.
رهبری در دیدار دانشجویی که هر ساله با دانشجویان دارند همه صحبتها را با دقت گوش میدهند. با وجود اینکه برخی مواقع دانشجویان حتی نهادهای زیرمجموعه رهبری را هم نقد میکنند؛ اما باز هم ایشان با سعه صدر به مسائل مطرح شده پاسخ میدهند و حتی بعدا موارد مطرح شده توسط دفتر ایشان پیگیری میشود.
امروز جریان دانشجویی از مسئولان میخواهد پاسخ دهند که چه کارهایی برای مردم انجام دادهاند. دانشجو وقتی نقد میکند که برجام به نتیجه خاصی نرسیده است، رئیس جمهور در پاسخ میگوید: «برجام لعنتی نیست و اینقدر از برجام بد نگویید» این حرفها که جواب دانشجو نیست.
وقتی مسئولان به جنبش دانشجویی اعتقاد ندارند، مطرح شدن باقی مسائل دیگر مهم نیست. هر فشاری به دانشجو میآورند و هر طور دلشان بخواهد با او برخورد میکنند. روحانی از زمانی که رئیس جمهور شده است ماه مبارک رمضان هر سال ضیافتی را با حضور جریان دانشجویی برگزار میکند و جالب است که در طول این سالها هیچ کدام از ۴ اتحادیه اصلی تشکلهای دانشجویی و بسیج به این مراسم دعوت نشدهاند. این یعنی شما ۴ اتحادیهای که وزارت علوم به آنها مجوز داده و همچنین بسیج دانشجویی را به رسمیت نمیشناسید. در این مراسمها از تشکلهای مشکل دار با تفکرات ضد انقلابی دعوت میشود. وقتی نگاه رئیس جمهور و رئیس دفتر او اینگونه است چه انتظاری از ریاست و معاونان دانشگاهها میتوان داشت.
نوع برخورد دولت با تشکلهای دانشجویی حامی دولت نشان میدهد که دولت اعتقادی به جنبش دانشجویی ندارد، به طوری که سال ۹۶ به حمایت دانشجویان نیاز داشتند، تشکلهای یکبار مصرفی را قبل از انتخابات تشکیل دادند که دو ماه بعد از انتخابات نیز تعطیل شدند. دولت به دانشجویان و جریانی که از آنها حمایت کردند هم رحم نکرد، چه برسد به جریانی از دانشجویان که منتقد دولت هستند.
مبدا فتنههایی که در چند دهه اخیر در کشور به وجود آمده دانشگاه بوده است، چرا این اتفاقات از دانشگاه شروع میشود؟
باید به این موضوع از ۲ جنبه نگریسته شود. یکی فضایی است که توسط مسئولان و سیاستگذاران در دانشگاهها ایجاد میشود و دیگری نیز به رفتار دانشجویان ارتباط دارد. جریانات سیاسی و جریان ضد انقلاب و منافق تمایل دارند که آشوبها را از دانشگاه آغاز کنند، به همین دلیل سراغ جریانات دانشجویی مختلف میروند. دی ۹۶ شاهد این بودیم که شوراهای صنفی درگیر اعتراضات شدند در صورتی که طبق آییننامه، شورای صنفی مجوز انجام کار سیاسی ندارد.
اینکه چرا فضای دانشگاه مستعد آشوب و فتنه است دلایل متعددی دارد. یک علت به این برمیگردد که دانشجویان با دیدگاههای فکری متنوع در دانشگاهها حضور دارند. علت دیگر هم این است که جنس دانشجو و جوان به گونهایست که هیجان دارد و مدیریت این هیجانات سخت است. اعتراض دانشجویی که در دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین صورت گرفت، نسبت به اشکالات سلفسرویس شکل گرفته بود اما فضا به سمتی رفت که شعارهای تند سر داده شد. در یک حالت هیجانی فضا تند میشود و بعد از اینکه دو یا سه نفر شعار تندی سر میدهند، باقی افراد نیز آن شعارها را تکرار میکنند.
در کنار این مسائل وقتی در فضای ملتهب اقتصادی شوکهایی مثل گرانیهای ناگهانی و دلار ۲۰ هزار تومانی به جامعه وارد میشود، انتظار بیجایی است که شاهد سکوت جامعه باشیم. وقتی فضا ملتهب باشد جامعه به اتفاقات خیلی سریع واکنش نشان میدهد. در چنین فضایی جریانات مربوط به منافقان، کشورهای غربی، عربستان و همچنین شبکههای نفوذ آماده هستند به محض اینکه اتفاقی در یک دانشگاه رخ دهد، پیاده نظام خود را وارد دانشگاه کنند.
به طور کلی فضای دانشگاهی مثل دانشگاه تهران و قرارگیری آن در مرکز شهر به گونهای است که در حالت عادی هم ممکن است فضای این دانشگاه ملتهب شود و این فضا جریانات مخالف را به طمع میاندازد. از طرف دیگر جریانات فکری متعددی از کمونیستها و لیبرالها گرفته تا حزبالهیها در این دانشگاه حضور دارند. در چنین شرایطی مسئولان این دانشگاه باید پاسخگو باشند که برای کنترل رویکردهای ضد انقلابی مثل کمونیستها در دانشگاه چه کردهاند.
کافههای اطراف دانشگاه تهران در اتفاقاتی که در دانشگاه رخ میدهد نیز دخیل هستند و نقش پشتیبانی دارند، این سوال همواره وجود دارد که چرا جلوی این کافه ها با وجود مشکلات امنیتی و فساد اخلاقی که در آنها وجود دارد، گرفته نمیشود.
صرف برخورد انضباطی با دانشجویان و اینکه یک نفر را در کمیته انضباطی محروم کنند، کار درست نمیشود و گاهی همین باعث قهرمانسازی از این افراد میشود. قوه قضائیه در دوره مدیریت کنونی انجام داد و تعدادی از دانشجویان که تخلفات امنیتی نیز داشتند عفو کرد، این اقدام خوب و پسندیده بود.
در دانشگاهی مثل امیرکبیر توازنی بین تشکلها وجود ندارد. وقتی جریان مخالف در این دانشگاه ۶ تشکل دارد، طبیعی است که برخی اتفاقات در این دانشگاه رخ دهد. بعد از فوت حاج قاسم سلیمانی فضای دانشگاهها فضای کاملاً معنوی بود اما بعد از اینکه اتفاق هواپیمای اوکراینی پیش آمد، در یک مدیریت نادرست اتفاقات دانشگاه امیرکبیر رخ داد. البته روز بعد از آن اتفاقات واکنشی که بچههای دفتر تحکیم با همکاری بسیج دانشجویی داشتند، پاسخ مناسبی بود.
به نظر شما ضعف کادرسازی تشکلها در مدیریت این اعتراضات تاثیر منفی نداشته است؟
سیاستگذاری در دانشگاهها غلط است و حمایت لازم از تشکلهای انقلابی صورت نمیگیرد که در مواقع لزوم بتوانند این فضاهای ملتهب را مدیریت کنند. وقتی ضعف در کادرسازی تشکلها به وجود میآید، تشکل نمیتواند جریانسازی لازم را داشته باشد. پس طبیعی است که اگر سروصدایی در دانشگاه ایجاد شود، این تشکلها نیروی لازم را ندارد که بتواند فضا را مدیریت کنند.
تشکلهای انقلابی را با محدودیت روبرو کردهاند و این تشکل ها نمیتوانند کادرسازی مناسبی داشته باشند، از طرف دیگر خود مسئولان دانشگاه هم کار خاصی نمیکنند و این فکر به ذهن میآید که نکند خود مسئولان دوست دارند چنین فضایی در دانشگاه حاکم باشد.
جریان دانشجویی باید در بیان مشکلات مردم پیشتاز باشد و پیش از خود مردم درد آنها را بیان کند اما در اتفاقاتی مثل غیزانیه، جنبش دانشجویی از مردم عقب میماند، علت در چیست؟
اینکه جریان دانشجویی پیشتاز باشد و حرف مردم را زودتر از خود مردم بیان کند، حرف درستی است؛ اما مشکلات آنقدر در دهه اخیر زیاد بوده که جریان دانشجویی نمیتواند به همه مسائل بپردازد. معضلات آنقدر زیاد شده است که ما اگر فقط بخواهیم نامه و بیانیه بدهیم هر روز باید این کار را تکرار کنیم. در واقع گرفتاریهای جنبش دانشجویی آنچنان زیاد شده است که گاهی ممکن است از مسائل عقب بیفتد، ضمن اینکه درگیریهای داخلی تشکلها با دانشگاهها نیز وجود دارد.
در اتفاقات آبان ۹۸ جریان دانشجوی انقلابی، جریان پیشتاز تلقی میشد اما فضای کشور همراه با آشوب بود و وقتی فضا ملتهب باشد، جنبش دانشجویی نمیتواند به بیان مطالبات مردم بپردازد. زمانی که فضا به صورت گفتمانی پیش رود جریان دانشجویی پیشتاز خواهد بود، فضا امروز به گونهای است که جریان مقابل در گفتوگوها و مناظرات شرکت نمیکند، زیرا کارنامه و حرفی برای گفتن ندارند.
از آذرماه که فضا آرام شد، جنبش دانشجویی هر مکانی که دعوت شده حرف مردم را زده است. در دیدار روز دانشجو با رئیس جمهور بنده خطاب به او گفتم که ۲۰ روز از جمعهای که شما از گران شدن بنزین بیخبر بودید، گذشته است، برای مردم چه کردید، چرا با مردم شفاف سخن نمیگویید.
جریانها و تشکلهای مقابل جریان انقلابی در دانشگاه دنبال گفتوگو نیستند، البته حرفی هم برای گفتن ندارد. تشکلی که سال ۹۶ از روحانی حمایت کرده با این مشکلات اقتصادی به وجود آمده چه حرفی برای گفتن دارد. به همین خاطر فضا را به سمت دعوا، درگیری و شورش میبرند. در چنین فضایی فرصت گفتوگو فراهم نیست و باید با رفتارهای آشوبگرانه مقابله کرد.
آیا مسئولان در مطالبهگریهای جنبش دانشجویی پاسخگو هستند؟
یکی از معضلاتی که تشکلهای دانشجویی با آن روبرو هستند این است که حتی مسئولان در سطح استانی نیز پاسخ جریان دانشجویی را نمیدهند. به دنبال اتفاقی که برای یک بانو رخ داد، هیچ یک از مسئولان استان کرمانشاه به جز رئیس شورای شهر با وجود پیگیری فراوان دفتر جامعه اسلامی، دانشجویان را نپذیرفتند و به آنها پاسخی ندادند. وقتی پاسخ دانشجویان را نمی دهند و آنها را توجیه نمیکنند، چطور از جریان دانشجویی انتظار میرود که بتواند جامعه را توجیه کند.
مسئولان صدا و سیما به انتقادات متعدد دانشجویان چه نسبت به روند سریالسازیها و چه در مورد دستمزدها در این سازمان پاسخ نمیدهند. وقتی هم یک تجمع شکل میگیرد یا نامهای خطاب به رئیس سازمان صدا و سیما زده می شود صدای اعتراض آنها بلند میشود. اما باید این سوال را پاسخ دهند که چرا جلسه نمیگذارند و جواب دانشجویان را نمیدهند.
در جلسهای که ما با علیعسکری رئیس سازمان صدا و سیما داشتیم، دانشجویان حرفهای خود را زدند و نقدهای سنگینی هم عنوان شد، اما هیچ توهینی صورت نگرفت. علی عسکری بعد از آن جلسه قول داد که این جلسات ادامه دار شود و ۱۶ آذر سال آینده به دانشگاه بیاید اما به قول خود عمل نکرد.
دولت نیز دو سال است که دیدار دانشجویی رئیس جمهور در ۱۶ آذر را کاملا مهندسی میکند. دیداری که در دانشگاه زاهدان برگزار شد، اعلام کردند فقط ۲ نفر از دانشجویان صحبت کنند؛ یکی از جریان مخالف و یکی هم از جریان موافق، این در حالی است که ما جریان مخالف نداریم، روحانی رئیس جمهور رسمی کشور است و ما جریان منتقد هستیم نه مخالف.
در آن جلسه در نهایت انجمن اسلامی به عنوان موافق دولت صحبت کرد و از ۴ تشکل منتقد دولت تنها فرصت به بسیج دانشجویی داده شد، نماینده بسیج هم پشت تریبون به گفتن اینکه ما جریان مخالف نیستیم و منتقد هستیم اکتفا کرد و دیگر ادامه نداد. در سمنان هم همین گونه رفتار کردند. امسال هم که به دانشگاه فرهنگیان آمدند، نمیدانستند که دبیر کل جامعه اسلامی از دانشگاه فرهنگیان است. حالا مگر چه اتفاقی میافتد اگر دانشجو دولت را نقد کند، آن هم وقتی که رئیس جمهور اصلا به این حرف ها توجهی نمیکند.
حجتالاسلام رئیسی به عنوان اولین رئیس قوه قضاییه به دانشگاه آمد و جایی مثل دانشگاه تهران را هم انتخاب کرد که فضای ملتهبی دارد. در این جلسه سنگینترین نقدها به او وارد شد اما بدون عصبانیت و خیلی راحت به سوالات دانشجویان پاسخ داد. بعد از این اتفاق آیا وجهه رئیس قوه قضائیه خراب شد؟ خیر، اتفاقا مقبولیت او بین مردم و دانشجویان بیشتر هم شد.
جالب است که واعظی مسئول دفتر ریاست جمهوری به دفتر رئیس قوه قضاییه نامه مینویسد که شما دانشگاه تهران نروید، رئیسجمهور میخواهد آنجا برود. اما واقعیت این است که روحانی هیچ برنامهای برای رفتن به دانشگاه تهران نداشت. تا یک روز قبل از برگزاری جلسه ۱۶ آذر در دانشگاه فرهنگیان، روحانی قصدی برای رفتن به این دانشگاه هم نداشت. روز پیش از آن قرار بود وزیر آموزش و پرورش به دانشگاه فرهنگیان بیاید که کنسل شد و دانشجویان نیز از این موضوع ناراحت و عصبانی شدند. روز بعد به ما خبر دادند که قرار است رئیس جمهور به دانشگاه فرهنگیان بیاید و اگر وزیر پیش از او به دانشگاه میآمد توهینآمیز بود.
به نظر شما اینکه جنبش دانشجویی در انتخابات ورود کنند و لیست بدهند با ماهیت فعالیت دانشجویی سازگار است؟
فعالیت جریان دانشجویی در دهه ۹۰ با دهه ۷۰ تفاوت زیادی دارد. امروز نوع نگاهها و روشها عوض شده است. نشریات مکتوب دیگر مثل دهه ۷۰ بازتاب ندارد و نوع مطالبهگری تغییر کرده است. البته باید بپذیریم جنبش دانشجویی در دهه ۷۰ جایگاه ویژهای داشت به طوری که دفتر تحکیم وحدت در لیست حزب مشارکت سهم داشت و اگر سهم تحکیم داده نمیشد، تحکمیها پای کار نمیآمدند.
جامعه اسلامی برای لیست دادن و حمایت از کاندیداها در انتخابات محدودیتی ندارد و از این نظر طبق اساسنامه عمل میکند. قرار نیست همه تشکلها مثل هم عمل کنند. هر تشکلی رویکردهای خاص خود را دارد و لیست دادن یا ندادن در انتخابات به معنای برتری یک تشکل بر دیگری نیست. همین تفاوت در رویکردها باعث میشود که تشکلهای مختلف داشته باشیم.
جامعه اسلامی دانشجویان نسبت به عملکرد نمایندگانی که در لیست خود میآورد، پاسخگو نیست اما در پرسشگری و مطالبهگری از آنها پیشتاز است. از تک تک افرادی که در لیست انتخابات مجلس یازدهم جامعه اسلامی بود تعهد نامه گرفتیم و آنها امضا کردند که با جریان دانشجویی در ارتباط باشند. امروز هم ارتباط ما با کسانی که این تعهدنامه را امضا کردند، مطلوب است و هماندیشی خوبی هم صورت میگیرد.
هفته گذشته با قاضیزادههاشمی نایب رئیس مجلس که اتفاقا از ادوار جامعه اسلامی دانشجویان هم هست، جلسه مفصلی داشتیم و نقدهایی هم نسبت به عملکرد دوماهه مجلس مطرح شد، قاضیزاده هم به خوبی پاسخگو بود و قولهایی داد که ما آنها را پیگیری خواهیم کرد.
در کشور ما به جز رهبری، کسی آنطور که باید به جنبش دانشجویی اهمیت نمیدهد. امیدوارم مسئولان مختلف کشور از رهبری در نوع برخورد و در نوع پیگیری و پاسخگویی به جنبش دانشجویی الگو بگیرند. اگر چنین اتفاقی رخ بدهد میتوان امیدوار بود که جریان دانشجویی بتواند به عنوان حلقه واسط بین مردم و حاکمیت عمل کند و در کادرسازی و نظامسازی به کشور کمک کند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید