کاش ابرها چشم داشتند
میتوانیم سکوت کنیم و در مقابل فرمان رهبری خودمان را به نفهمی بزنیم آنجا که حضرت آقا میفرمایند باید جلوی تعرض به جنگلها را گرفت حتی اگر به بهانهی ساخت حوزهی علمیه باشد
ما میتوانیم این فرمایش آقا را نشنویم یا
ما میتوانیم سر در گریبان برده و زبان را میان دندانها اسیر کنیم تا نگوید
چه کسی به بهانهی حوزهعلمیه جنگلهای شمال کشور را مورد بهرهبرداری
قرار داده است
نگوییم چند دهها هکتار از جنگلهای شمال روزانه نابود میشوند
ما سکوت کنیم
با صدای طغیان رودخانهها چه کنیم؟
خروش سیل را که نمیتوانیم پنهان کنیم
سیل و ویرانههای ناشی از آن بجای ما فریاد
خواهند کشید که جنگل زدایی از استان گلستان، وضع کنونی را رقم زده است و
باعث افزایش ۸۰% احتمال بروز سیل در این استان شده است
ای کاش حداقل ابرهای آسمان گلستان چشم
داشتند واقعا پائین را نگاه میکردند و میدیدند که درختی نیست، همه جا خشک
است و نمیباریدند تا سیلی را جاری نسازند و شب عید کام مردم این استان را
تلخ نکنند
مقصر جنگل خوار بزرگ این استان نیست مقصر ابرها هستند که نمی فهمند نباید ببارند
کاش ابرها چشم داشتند
آن وقت نور هم مفید بود تا ابرها ببینند…
این مطلب بدون برچسب می باشد.
دیدگاهتان را بنویسید