آخرین اخبار

چرخشی مهم در سیاست جهانی

یادداشت خانم فتح الله پور؛ دبیر واحد بین‌الملل اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان پیرو گفت‌و‌گوهای دیپلمات‌های روسی و آمریکایی و سفر لاوروف به ایران
اشتراک گذاری
10 اسفند 1403
76 بازدید
کد مطلب : 4906

از منظر روسیه:

روسیه کشوری است که یک پایش در اروپا و پای دیگرش در آسیا است، رهبرانش همیشه در تلاش بودند سیاستی متناسب با این جغرافیا اتخاذ کنند.
هرچند توجه شان بیشتر به سمت غرب معطوف بوده است، اما روسیه در طول پانصد سال اخیر بارها از سمت غرب مورد هجوم واقع شده است، چنانکه در سال ۲۰۰۴ تک تک دولت‌های عضو سابق ورشو به اتحادیه اروپا و ناتو پیوستند و این باعث دل مشغولی همیشگی حاکمان مسکو بود، زیرا ناتو برای جلوگیری از توسعه طلبی روسیه راهی بجز کشاندن روسیه به مسابقه تسلیحاتی و تحریم نداشت.

روسیه به لحاظ جغرافیایی دچار کاستی است، دلیل در سر پروراندن رؤیای اشغال افغانستان در سر نظامیان روسی نیز همین بود، رؤیای دسترسی به آب‌های گرمی که در زمستان یخ نمی‌زنند و از آن‌جا می‌توان به مسیرهای اصلی تجاری دسترسی آزاد داشت.
نداشتن بندری در آب‌های گرم با امکان دسترسی به اقیانوس همواره نقطه ضعف روسیه بود.

به نظر می‌رسد اصلی‌ترین دلیل ماجرای اوکراین نیز همین باشد، دسترسی روسیه به بندر آب گرم سواستوپول در کریمه اوکراین.
در بین کشورهای طرفدار غرب و طرفدار روسیه، اوکراین در دسته سوم قرار داشت؛کشوری بی‌طرف. در سال ۲۰۱۳ که نبرد سیاسی بر سر جهت گیری اوکراین آغاز شد، اوکراین همچنان بی‌طرفی سنجیده‌اش راحفظ می‌کرد و به روسیه قول می‌داد که دسترسی‌اش را به آب‌های آزاد کریمه را تضمین کند، البته وابستگی اوکراین به روسیه در زمینه انرژی‌هم در این بی‌طرفی مؤثر بود.

نبرد سیاسی بر سر جهت‌گیری اوکراین تمام شدنی نبود، از نظر طراحان سیاست خارجی روسیه عضویت اوکراین در ناتو خط قرمز است، غرب نیز به هر طریقی مغزها و اقتصاد اوکراین را به سمت خود می‌کشید اما پوتین با هربار بیشترکردن فشار بر اوکراین نشان می‌داد کسی نیست که بگذارد کریمه از دست برود و کشورش از تنها بندر قابل دسترسی به آب‌های گرم محدود شود.

تلاش ترامپ در بازسازی هژمونی از دست رفته آمریکا:

اخبار اخیر مؤید آن است که آمریکا تصمیم گرفته است در این بازی نقش دیگری برای خود تعریف کند. آمریکا برای کاهش هزینه‌های بین‌المللی خود نیازمند کاهش مسئولیت‌های بین‌المللی‌اش است. ترامپ در کارزار انتخاباتی‌اش عنوان می‌کند اولویتش توقف جنگ اوکراین و جلوگیری از هدر رفت منابع آمریکاست، پیش از مراسم تحلیف دستور آتش‌بس غزه را صادر می‌کند؛ آمریکا از میزان هزینه‌های دفاعی که اروپا تقبل می‌کند راضی نیست، ناتو برایش از رده خارج است و اوکراین را از پیوستن به آن بر حذر می‌دارد، همچنین ارزان کردن نفت برای کنترل تورم، تمرکز بر تولیدات داخلی، شکایت از اتحادیه اروپا بابت کسری تجاری و آغاز جنگ تعرفه‌ای و… نشان از این است که ترامپ می‌خواهد با نمایش قدرت، هژمونی ازدست‌رفته آمریکا را در نظام تجارت جهانی بازسازی کند و در عین حال نمی‌خواهد در جنگ هژمونیک و تکنولوژیک خود با چین کم بیاورد.

ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری، نه تنها به دنبال تغییر شکل اقتصاد بلکه به دنبال تغییر ژئوپلیتیک قرن ۲۱ هم هست، آنچنان که محورهای عربی را نیز با طرح مذبوحانه کوچ فلسطینیان درگیر کرده است. در عین حال پوتین گفت‌وگوهایش را درباره سازوکار پرداخت بریکس با وجود تهدیدات ترامپ مبنی بر هشدار به تعرفه گمرکی ۱۰۰ درصدی، همچنان ادامه می‌‌دهد و پیام غرض‌ورزانه ترامپ را در این‌باره یک ابزار فشار سیاسی قلمداد می‌کند.
از نظر ترامپ هژمونی آمریکا فقط از سه ناحیه می‌توانست به چالش کشیده شود: اروپا، روسیه و چین
اما کشورهای اروپایی هزینه‌های دفاعی اندکی رامتقبل می‌شوند و همچنان به ایالات متحده وابسته اند. آنها در بحران‌های سال ۲۰۰۸ نیز ظرفیت‌های اقتصادی خود را تا حد زیادی از دست داده‌اند و از طرفی می‌توان از انرژی برای ابزار قدرت کنترل سیاسی بر آنان استفاده کرد، بدون گاز ارزان نفت ارزان و انرژی پایدار، اروپا تمام می‌شود، اما همچنان تنها تهدید اتحادش با دیگر کشورها در مقابل آمریکا، می‌تواند گران تمام شود.

میله‌های زندان جغرافیایی روسیه نیز کماکان پابرجاست، همان نقطه ضعفی که آمریکا از آن استفاده می کرد و می‌خواست اوکراین را از حیطه نفوذ روسیه بیرون بکشد و پوتین را تضعیف کند. روسیه همچنان برای آمریکا یک مشکل اروپایی است هر نوع اتحادش با رقیبان آمریکا می‌تواند گران تمام شود.

چین در مسیر کسب قدرت برابر اقتصادی با آمریکا حرکت می‌کند و نفوذش در دیگر کشورها برای آمریکا خوشایند به‌نظر نمی‌رسد.

بازی‌های قدرت ذیل بحران اوکراین:

سومین نشست بر سر جنگ اوکراین در ترکیه برگزار می‌شود، در تصویری ذلیلانه از حضور اروپا و اوکراین در این نشست خبری نیست و گفت‌وگویی یک طرفه بین روسیه و آمریکا رقم می‌خورد.
صحبت از همکاری‌های ژئوپلیتیکی و اقتصادی دو کشور به پایان جنگ اوکراین میسر شده، برای اروپا نه فقط نحوه همکاری روسیه و آمریکای ترامپ در پرونده اوکراین و دامنه همکاری‌های اقتصادی آنها بلکه نوع مواجه آنها با ماجرای ایران که شاید اروپا را به حاشیه براند نیز باعث نگرانی است.
اروپا خشم خود را از حضور روسیه در ریاض و معامله‌اش با آمریکا، با صدور قطع نامه خروج روسیه از خاک اوکراین نشان می‌دهد، قطعنامه‌ای ضد روسی که آمریکا برای اولین بار با آن مخالفت کرد.
عجله آمریکا برای حل مسائل و سرعت گفت و گوها جالب است، چین کم‌کم دارد این مذاکرات را علیه منافع‌ ملی خود تعریف می‌کند اما ترامپ باید مسئله‌اش با روسیه و ایران را حل کند تا بتواند به چین برسد.

ایران، بازیگر کلیدی در منطقه:

بلافاصله پس از رقم خوردن این گفت‌وگو لاوروف، وزیر خارجه روسیه به ایران سفر می‌کند این در حالی است که چندی پیش شاهد دیدار امیر قطر با رهبر معظم انقلاب نیز بوده‌ایم.
رویکردها حاکی از آن است که ایران بازیگر مهمی در منطقه به‌شمار می‌رود، بازیگر مستقلی که می‌تواند برای آمریکا خطرساز بنظر برسد.

در صورت ائتلاف روسیه با آمریکا، روسیه دیگر نخواهد توانست روابط تجاری در خصوص صادرات گاز را مانند قبل با اروپا ادامه دهد در این صورت امن‌ترین نقطه انقال گاز برای روسیه خاورمیانه است، آذربایجان،ایران و سپس هند.

در جهان امروز روسیه و ایران منافع مشترک و تهدیدات مشترکی دارند همچنین هردو کشور در سال‌های اخیر، در بحث هسته‌ای مواضع نزدیکی داشته‌اند است، طبیعی است که لاوروف برای گزارش دادن در امور سیاست خارجه‌اش به ایران آمده باشد، همانند صحبتی که بین پوتین و چین رقم خورد.
در آستانه نظم چند قطبی جهان فعلی با تغییر هر ترکیب، سیاست‌ها هم تغییر خواهند کرد. به نظر می‌رسد این تحولات آسیا است که تیم ترامپ را شب‌ها بیدار نگه‌میدارد نه تحولات اروپا و روسیه.
ایران خصوصیّات برجسته‌ای دارد که خیلی از کشورهای دیگر ندارند. ترامپ تقریبا پذیرفته است که سیاست فشار حداکثری، سیاستی است که برای ایران با روح مذاکرات ناسازگار است. سیاست‌های در پیش گرفته‌اش برای کلمبیا و کانادا، درباره ایران و روسیه پاسخگو نیستند.

در زمانی که تحولات بین‌المللی به سرعت در حال تغییر است، برسی رویکرد هرکدام از بازیگران منطقه با در نظرگرفتن نسبتِ جغرافیا، اقتصاد و تاریخ حائز اهمیت است.
رایزنی‌های دبیر شورای امنیت ملی روسیه با رئیس جمهور چین، چالش تقابل آمریکا و اروپا، پیش‌روی اسرائیل در سوریه، دیدار الجولانی و پادشاه اردن، صحنه‌گردانی ناپخته‌ی ترکیه در خاورمیانه، پیشنهاد ایجاد اقلیم خودمختار کردنشین منطقه و عراقی که مستعد ناآرامی است… همه بازتابی از چرخش‌های مهم در سیاست جهانی است، چرخشی که یک پایه گردش آن ایران است و در سیاست‌ خارجی ایران مهم‌تر از هر چیز بررسی نظم جدید جهان از منظر جمهوری اسلامی ایران است، انقلاب اسلامی چه ترسیمی از این نظم چندقطبی خواهد داشت؟ در این دنیای جدید ایران چه کاره است و کجا قرار می‌گیرد؟

مواردی که در یادداشت‌های بعدی مفصلا به آن خواهم پرداخت.

این مطلب بدون برچسب می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *